شاعر حیرت و راز
تاریخ انتشار: ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۶۹۱۴۶۰
«رویایی در خیالهای خود پرانتز و محتوایش را از ریخت میاندازد، یا به قول خودش از واقعیت میاندازد و پدیدارهای مشکوک جهان را به ماوراء میبرد. این پدیدارها در عبور از مشکوک تا ماوراء، ضلع تازهای را طی میکنند و از شک به نفی میرسند و جهان و مظاهرش در ذهن او حضور دیگری مییابد. رویایی در همین مرحله است که به مفهوم حجم میرسد چرا که در بازگشت به خود، زبان او ضلع دیگری ست که دستاوردهای او را با او میآورد: شعر حجم و شهود زبانی؛ آنچه در بیانیه شعر حجم، حیرت و راز خوانده میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
محمد آزرم، شاعر و پژوهشگر در یادداشتی که به مناسبت زادروز یدالله رویایی، شاعر و بنیانگذار شعر حجم (۱۷ اردیبهشت ۱۳۱۱ _ ۲۳ شهریور ۱۴۰۱) در اختیار ایسنا قرار داده، نوشته است:
«اندازه میگرفتم اگر او را
و آن صدای شب بو را
گر میشناختم،
در استخوانهای من اکنون وهم
زیباتر میچرخید
وقتی که حمله
- آراسته در خونم -
سوهای پنهان دارد
وقتی که حمله در خونم
آراسته میکند سوهای پنهان را
با آن صدای شب بو میآید
وز سمتهای خشک تنم او
میآید.
(لبریخته ۱۶۹، یدالله رویایی)
بیاندازه را چطور میشود اندازه گرفت جز با شعر، جز با وهمی که به قول «یدالله رویایی» در استخوان میچرخد؟ برای شناخت آن در کدام زاویه پدیدارشناختی قرار بگیریم که تقلید را خط بزند، عادت و هنجار را خط بزند، با حمله در خون، سوهای پنهان را متجلی کند، جز شعر؟
لازمه شناخت هر پدیده و شعر به مثابه یک پدیده زیباشناختی آن است که در زاویه پدیدارشناختی خاصی مستقر شویم و با تعلیق اعتبارها با روش پدیدارشناختی «اپوخه» کردن، پدیده را متجلی کنیم. پس برای شناخت باید از شک آغاز کنیم. برای «هایدگر» هم پدیدارشناسی روشی برای شک کردن و مشارکت در چیزی بود که هرگز خود را کاملا نمایان نمیکند. پس با به تعلیق درآمدن ایدهها و تعاریف است که پدیدارها بر «من متفکر» متجلی میشوند:
کجای فاصلهی ما
روان تو ایستاده ست
روان ما آیا
تمام فاصله را از تپیدن
پر خواهد کرد؟
(لبریخته ۴۸، یدالله رویایی)
بر مبنای دیدگاه «هوسرل» هر انسانی یک وجود آگاهیطلب و حکمتجو است و برای اثبات خویشتن خویش باید به خودآگاهی برسد. و این تنها با فعال شدن من استعلایی ممکن میشود که در کانون عالم و شناخت قرار میگیرد. در قلمرو پدیدارشناسی هوسرل غایت کنش پدیدارشناختی آن است که پدیده بر من استعلایی یا من پدیدارشناختی تجلی یابد. من تلاش میکند خود را با شناخت و تفکر برکشد و بنمایاند:
از سطح سنگ
تو زمزمهی باد نهان بودی
تو دانش آفتاب گشتی
کز سطح سنگ
میراث ذرههایت را
با زمزمهی نهان باد میبردم
با زمزمهی نهان باد
من سطح سنگ میشدم
که آرزوی شکاف برداشتن
از نیروی پنهانی یک گیاه را میمردم
(دلتنگیها، ۱۴، یدالله رویایی)
هوسرل، من استعلایی یا «اگو» را برای ادراک به عنوان تجربه زیسته لازم میداند: «من» خیال میکند، «من» قضاوت میکند، «من» نتیجه میگیرد، «من» احساس میکند؛ پس دقیقاً خیالپردازی، خیالپردازی اگو و قضاوت، قضاوت اگو ست از آن چیزی که مورد خیالپردازی یا قضاوت قرار میگیرد.
اما رویایی در شعر حجم، آن من استعلایی را از جهان پدیدار و از پدیدارهای جهان به کلی جدا میکند. او به جای آنکه به آنچه از هوسرل آموخته که در پرانتز بگذارد، بیاندیشد، آن را خیال میکند. رویایی در خیالهای خود پرانتز و محتوایش را از ریخت میاندازد، یا به قول خودش از واقعیت میاندازد و پدیدارهای مشکوک جهان را به ماوراء میبرد. این پدیدارها در عبور از مشکوک تا ماوراء، ضلع تازهای را طی میکنند و از شک به نفی میرسند و جهان و مظاهرش در ذهن او حضور دیگری مییابد. رویایی در همین مرحله است که به مفهوم حجم میرسد چرا که در بازگشت به خود، زبان او ضلع دیگری ست که دستاوردهای او را با او میآورد: شعر حجم و شهود زبانی؛ آنچه در بیانیه شعر حجم، حیرت و راز خوانده میشود:
در حرفِ تو جز تو نیست
جز تو در حرفِ تو حرفی نیست
شاخه در باد جز به باد
جز به حرفِ باد
حرفِ خودش را
جز به گوشِ باد نمیگوید
جز به حرف
حرف!
دوزخِ زیبای باد، آزار!
بیازار!
(اسطوره حرف، در جستوجوی آن لغت تنها، یدالله رویایی)
در بیانیه شعر حجم تاکید میشود که اسپاسمانتالیسم، سوررئالیسم نیست. فرقش این است که از سهبُعد به ماوراء میرسد. و در این رسیدن فقط در یکجا با هم ملاقات میکنند: در جهیدن از طول. گرچه در اینجا هم جَست فوریتر است. حجمگرا در این جَست، خطِ سیر از خود بهجا نمیگذارد. در پشت سر تصویر او سهبُعد طی شده است، و این سهبُعدِ طیشده، اسکله میسازد تا خوانندهٔ شعر حجم را به جایی برساند که شاعر رسیده است. و موکد میشود: حجمگرایی نه خود کاری است، نه اختیاری؛ جذبههایی ارادی است یا ارادهای مجذوب است. جذبهاش از زیبایی است؛ از زیباشناسی است؛ ارادهاش از شور و از شعور است؛ از توقع فرم و از دلبستن به سرنوشت شعر.
هوسرل در کتاب جستارهای منطقی درباره سوژه استعلایی میگوید: «سوژه استعلایی ضرورتاً متعلـق بـه حقیقت تجربه ذهنی است. وجود در آگاهی در حقیقت همان ارتباط با «من» است و هر آنچه در این ارتباط قرار میگیرد محتوای آگاهی است. تمایز عملکرد حجمگرایی با سوررئالیسم همین جاست که در سوررئالیسم با خودکاری مواجهایم اما در شعر حجم با ارادهای مجذوب.
چنان که رؤیایی میگوید «نزد شاعران سوررئالیست اغراق در کار انتخاب آزاد کلمات به دور از دایرهی کنترل عقل دغدغهی زیبایی و معماری داخلی شعر را به فراموشی میسپارد.... دخالت ذهن است که روابط درونی شعر را مستقر میکند و حتی روابط بیرونی را. پس جذبههای ارادی و نیت شاعر در تمام مراحل نوشتن شعر دخیل است:
قصدهای من از نوشتن، خَلَجانهای من از تناند. میان این همه قصد، کندوئی در تن، امضاء قصد عجیبی است: اینکه نشانی از خودم جا بگذارم که نه بشود خواند، و نه نشود خواند. که مکرر شود بیآنکه تکرار شود. و با دیگران معاشر شود بیمن. بیمن معاشر با کسی باشد که من نیست. امضای من معاشرِ من نیست. (من گذشته امضا، یدالله رویایی)
رویایی میداند این زبان است که ما را میسازد و رهایی از آن ممکن نیست، راهی برای رهایی از زبان یا رهایی از بازی دالها وجود ندارد؛ چرا که ما درون زبان موجودیت داریم. پس آنجا که میگوید: «وطن من زبان فارسی است.» جای کنشهای فکری و زیست شعری/ فلسفی را با نقشه جغرافی عوض میکند. «من» پدیدارشناختی در زبان شعر او ظهور بارزی دارد. به همین علت میگوید زبان نمیتواند در شعر، جدای از شاعرش برای خودش برود و دستور نپذیرد و زبان شعر را شخص شاعر میداند که میگوید من او با اوست نه من او بلکه ضمیر من او با اوست. زبان شعر راهی برای ورود به جهان نامریی، جهان مفاهیم و اشکال و افکار کشفنشده یا ساختهنشده است:
وقتی که روحِ راه
از لالهٔ گوشم میآویزد
بهار میآید
سنگینم از سئوال و از خواب
و مارپیچهای باریک
آبکندها
علامت استفهام را
جایی از اینجا بیرون
دور
برجا که میگذارند
اینجا هوای ساده معما میشود
و واژهای برای بیداری
پیدا نمیکنم
در ابتدای واژه
همیشه غایتِ چیزی که واژه نیست میآید
که آنچه میبینم
از سرعتِ آنچه هست میگذرد
و آنچه نمیبینم
از لب
حرف اول!
ای چگونه گفتنِ آخر
ای او!
(در جست و جوی آن لغت تنها، یدالله رویایی)
دلالت در شعر حجم، بعدی فلسفی دارد و رویایی به جای پذیرش دلالت ارتباطی زبان علیه آن عصیان میکند چرا که معناهای کلمه را موقعیت جدیدی تعیین میکند که او با اراده مجذوب خود به آن بخشیده است. به تعبیر خودش: «آنچه بر زبان جاری میشود، همان چیزی است که بر آن جاری هستم؛ یعنی حرکت ذهن در زبان و نه واقعیتی کنار واقعیتی.» به همین علت فضای شعر و کاغذ سفید برای او بازی دست بردن در نامرئی و شیئیت است. ساختن آن چیزی که مخاطب حدس نمیزند. دیدن ضلع سوم و آشکار کردن آن است:
خانهی آخر آخرِ خاموش
رگِ بریده –لغت-
شطِ شفاهی حکایتِ نی میگردم
آنی بریده میشوم
آنی ربوده
برده
مرده در هوای شما و حجمِ دهان شما ریشههای رعد را
دوباره خانه میکنم
دانه دانه آسمان
زیرِ دانه ریشه رعد
ریشه رعد زیرِ خاک
زیرِ خاک ریشه رعد
که تمامِ ریشههای زیرِ خاک را تهی ز دانه میکند
دانه در تهی
ریشه زیر
ریشه ریز
ریشههای ریزِ رخنه
ریزشِ دویده در هوا و رخنهٔ تنیده
ریشه رخنه
ریشه ریزه
ریشه رعد میشود
ریشه زیر خاک شب شبکه میبافد
ریشه در لعابِ عنکبوت
رخنه در تهی
در تهی تهی
در استعاره
در لغت
درِ تهی
در گذارِ خاک
در نمیتواند دیگر در باشد.
در چگونه میتواند در باشد؟
رودخانهای که میگذرد
در نمیگذرد!
(در خوانش هوا، در جستوجوی آن لغت تنها، یدالله رویایی)
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: یدالله رویایی دفاع مقدس باستان شناسي شهدا بهروز افخمي حسام محمودی البرز عمان بي بي سي دفاع مقدس شهدا باستان شناسي بهروز افخمي یدالله رویایی شعر حجم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۹۱۴۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۱۰ حقیقت حیرتانگیز درباره عنکبوتها که باید بدانید
احتمالاً خیلی از ما از عنکبوتها میترسیم، اما باید بدانید که این همسایگان ترسناک – که عمدتاً در هر جایی یافت میشوند – بسیار برای طبیعت مفید هستند. این حشرات همچنین ویژگیهایی حیرتانگیز دارند و دانشمندان برای قرنها تلاش کردهاند تا از رموز مرتبط با این ویژگیها پرده بردارند. در این مقاله برخی از ویژگیهای خاص عنکبوت را میخوانیم.
۱- همه عنکبوتها تار نمیسازندبراساس تحقیقات، بیش از چهل هزار نوع عنکبوت در دنیا وجود دارد که تنها نیمی از آنها قادر به ساختن تار هستند. روزانه ۲۵۰ حشره در هر تار به دام میافتد. تار تنیدهشده سرشار از ویتامین K است که به انعقاد خون و توقف خونریزی کمک میکند. یونانیان و اهالی روم بوستان از تار عنکبوت برای جلوگیری از خونریزی و پانسمان زخم استفاده میکردند.
۲- تار عنکبوت از فولاد قویتر است!به گزارش دیجیاتو، تار عنکبوت از پنبه سبکتر و تا هزار برابر نازکتر از یک تار موی انسان است. بااینحال، تار از مقاومت بسیار بالایی برخوردار بوده که واقعاً حیرتانگیز است. شاید مقایسه تار عنکبوت با فولاد عجیب بهنظر بیاید، اما جالب است بدانید که اگر فولاد را بهاندازه تار عنکبوت نازک و سبک کنیم، مقاومتی که از خود نشان میدهد کمتر از تار عنکبوت است!
هرچند ممکن است تار بهاندازه فولاد سخت نباشد، اما استحکام کششی آن در تحمل وزن بیشتر است. مطالعات در دانشگاه «بریستول» نشان داده است که تار عنکبوت پنج برابر قویتر از تار فولادی با همان قطر است.
علاوهبراین، تار عنکبوت بسیار کشسان است و تا چهار برابر طول اولیه خود کشیده میشود – بدون آنکه پاره شود؛ درحالیکه تار فولادی با همان قطر چنین قابلیتی ندارد.
تار عنکبوت میتواند تا دمای منفی چهل درجه نیز استحکام خود را حفظ کند.
محاسبات نشان میدهد که یک تار با قطر مداد از چنان استحکامی برخوردار است که میتواند یک هواپیمای بویٔینگ ۷۴۷ را بکشد. البته این یک فرضیه بوده و هنوز مورد آزمایش قرار نگرفته است، اما اعداد و ارقام از موفقیتآمیز بودن این آزمایش خبر میدهند.
۳- عنکبوتها برای هر هدفی یک نوع تار میبافند!برخلاف سایر حشرات که قابلیت تنیدن تنها یک نوع تار را دارند، عنکبوتها میتوانند انواع مختلفی تار برای اهداف متفاوت تولید کنند. دانشمندان میگویند هیچکس هنوز نمیداند دقیقاً چند نوع تار عنکبوت وجود دارد، اما محققان چند دسته اصلی برای ساختار تار شناسایی و دستهبندی کردهاند و باور دارند هر عنکبوت تا هفت نوع مختلف تار میسازد.
عنکبوتها مانند کارخانههای تولید ابریشم هستند. در داخل بدن آنها، نوعی پروتیٔین بهصورت مایع در غلظت بالا ذخیره میشود و پس از آنکه از بدن عنکبوت بهمنظور تنیدن تار خارج میشود، تبدیل به نخهای جامد از جنس ابریشم میشود.
تارها با اهداف خاصی تنیده میشوند. برای مثال، اگر عنکبوت بخواهد حشراتی را جذب کند که بزرگتر هستند، از نوعی ابریشم تولیدشده در بدنش استفاده میکند که کشسانی بیشتری دارد.
اگر وجود باکتری یا قارچ در محیط، سلامت ساختار تار را تحت تأثیر قرار دهد، عنکبوت از نوعی پروتیٔین خاص در بدن خود برای تنیدن تار استفاده میکند که قابلیت زدودن قارچ و باکتری را با مرطوب نگهداشتن تار دارد.
۴- همه قسمتهای تار چسبنده نیستساختار یک تار عنکبوت بزرگ را تصور کنید؛ تارها عمدتاً چندضلعیهای هممرکز هستند که توسط تارهای کوتاهتر بههم متصل شدهاند. عنکبوتها در ساخت هر قسمت از تار عمدتاً از انواع مختلف پروتیٔین در بدن خود استفاده میکنند. پس لزومی ندارد که تمام قسمتهای یک شبکه تار چسبنده باشد.
قمستهای چسبنده تار از نوعی پروتیٔین در بدن عنکبوت ساخته میشود که از چسبهای پلیمری قویتر هستد.
عنکبوتها عمدتاً مرکز تار را با پروتیٔینهای نچسب میسازند تا خود بهراحتی در آن ناحیه مرکزی حرکت کنند. اگر عنکبوت نیاز به حرکت روی نواحی چسبنده داشته باشد، روی پنجههای پاهای خود راه میرود که به تار نمیچسبند!
۵- عنکبوتها اغلب هر روز تار خود را جایگزین میکنندبسیاری از عنکبوتها هر روز تار خود را تعویض و با تار جدیدی جایگزین میکنند. این کار بسیار انرژیبر بوده و گاهی عنکبوت تمام روز را مشغول جایگزینی تار است. هرچه تار بزرگتر باشد، حشرات بیشتری به دام میافتند و عنکبوت غذای بیشتری برای خوردن دارد، اما از سویی دیگر، جایگزینی هر روز آن نیز کار دشوارتری است.
۶- عنکبوتها تار خود را مانند گیتار کوک میکنندتار تنیدهشده نسبت به هر ارتعاشی بسیار حساس است، زیرا عنکبوت به کمک همین ارتعاش از به دام افتادن حشرات در آن بهعنوان وعده غذایی یا وجود شکارچیها آگاه میشود.
دانشمندان در سالهای اخیر دریافتهاند که عنکبوت میتواند تار را مانند گیتار کوک کند؛ به این معنا که کشش ریسمانهای ابریشم میان اتصالات آنها در تار را تنظیم کند! اگر تارها محکم شده باشند، ارتعاش کمتری احساس میشود. اندامهای میکروسکوپی که روی پاهای عنکبوت هستند، به او اجازه میدهند که ارتعاشات را حتی تا حد نانومتری احساس کند.
این حشرات خارقالعاده حتی قادرند دلیل آنچه سبب ارتعاش تار شده است، حدس بزنند. نوع ارتعاش بهوجودآمده اطلاعات ارزشمندی را در اختیار عنکبوت قرار میدهد. عنکبوتها خودشان گاهی تار را به ارتعاش درمیآورند تا کیفیت آن را بررسی و ارزیابی کنند. اگر کیفیت تار موردتأیید آنها نباشد، تار را جایگزین کرده یا آن را مجدداً کوک میکنند.
۷- استحکام تار به نور، دما و رطوبت محیط بستگی داردهرچند که تارها بسیار مستحکم و قوی هستند، اما استحکام آنها تحت تأثیر نور، دما و رطوبت محیط متغیر است.
دانشمندان کشف کردهاند که نور فرابنفش بر میزان چسبندگی تار تأثیر مستقیم دارد. عنکبوتهایی که در نواحی مانند باغ با تابش مستقیم آفتاب زندگی میکنند، تارهایی مستحکمتر و مقاومتتر در برابر تابش خورشید تولید میکنند. درعوض، عنکبوتهای شبزی که در شب تار میتنند، تارهای نازکتری دارند که از مقاومت کمتری برخوردار است.
۸- تنیدن تار تنها برای به دام انداختن حشرات نیستشاید همه ما تصور کنیم تار عنکبوت برای به دام انداختن حشرات است؛ اما این تنها هدف عنکبوت در تنیدن تار نیست. گونههای مختلف عنکبوت با اهداف مختلف تار تولید میکنند. برخی با استفاده از تار، محفظههای تخممرغشکل میسازند تا از آن بهعنوان پناهگاه برای خود استفاده کنند.
هدف برخی دیگر، جلوگیری از جریان باد است. درواقع عنکبوت تار میسازد تا سرعت باد را در محل زندگی کوچک خود کاهش دهد.
درنهایت گونههایی از عنکبوت نیز هستند که از تار خود همانند نردبان استفاده کرده و مهاجرت میکنند. آنها تار میسازند تا روی آن حرکت کرده و به نقاطی دیگر بروند.
۹- برخی عنکبوتها آبشش دارند!گونه خاصی عنکبوت در اروپا و آسیا وجود دارد که تمام عمر خود را زیر آب میگذراند. این گونه خاص در زیر آب تارهایی میسازد که به گیاهان آبزی وصل میشود و تا سطح آب ادامه پیدا میکند.
عنکبوت روی این تارها حرکت کرده، خود را به سطح آب میرساند و قسمت توپیمانند پشت خود را از آب بیرون میآورد تا حبابهای هوا را میان موهای ریز بدن خود جمع کند و پس از آنکه به درون آب بازگشت، از آن برای نفسکشیدن استفاده کند.
دانشمندان اخیراً دریافتهاند که این گونه خاص میتواند اکسیژن موجود در آب را نیز جذب کند. پس آنها بهنوعی آبشش دارند و با استفاده از این روش میتوانند برای یک روز کامل درون آب بمانند.
۱۰- حشرات خودشان بهسمت تار جذب میشوندتاری که عنکبوت تهیه میکند، در نور فرابنفش بسیار درخشان و زیباست. اکثر حشراتی که عنکبوت آنها را میبلعد نیز قادرند نور فرابنفش را ببینند و بهسمت آن جذب شوند.
پس حشرات خودشان بهسمت تار میآیند و در آن به دام میافتند. این یک توانایی خارقالعاده است که عنکبوت تنها با تنیدن تار حشرات موردنظر خود را بهسمت خانهاش میکشد اما بااینحال، برای خود عنکبوت نیز خطرناک است. هرچه تار بزرگتر باشد، درخشش آن در فرابنفش بیشتر بوده و احتمال آن که خود عنکبوت توسط شکارچیهایش بلعیده شود نیز بیشتر است.
کانال عصر ایران در تلگرام